معنی شکستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
- شکستن پشت کسی، انکسار ظَهْر وی. خرد شدن استخوانهای پشت او. - || از بار غم دوتا شدن پشت وی. (فرهنگ فارسی معین). - شکستن موج، خوردن آن به صخره های ساحل دریا و یا مانع دیگر و برگشتن آن. || خراب کردن.
WhatsApp: +86 18221755073