معنی مرفه | لغتنامه دهخدا | واژهیاب
تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. (تاریخ قم ص 5). طرح ؛ مرفه الحال شدن . رجل عاض ؛ مرد نیک مرفه الحال . (از منتهی الارب ). - مرفه الخاطر ؛ مرفه الحال مرفه البال . آسوده خاطر.
WhatsApp: +86 18221755073